در قسمت چهارم لایوتاک به سراغ پرسونال برندینگ یا برندسازی شخصی رفتهام.برای خواندن مقاله لایوهای قبلی یا تماشای ویدیوهای مربوطه میتوانید به دستهبندی لایوتاک مراجعه کنید. این مقاله حاصل گفتوگو یک ساعته من با مهندس الیار پیکران در مورد پرسونالبرندینگ، مدلها و مکتبهای آن و پیاده سازی آن به روش اصولی است.
معرفی مهندس پیکران
الیار لیسانس ICT و MBA مارکتینگ دارد و در زمینه مدیریت توسعه کسبوکار و برندینگ فعال است. در حال حاضر مشاور 4 برند شخصی و سازمانی است.
برند چیست؟
در
علم مدیریت برند خیلی عمیق است و باید سیستمی نگاه کنیم. برای درک بهتر برند میتوان
در زمینههای فلسفه، روانشناسی و فیزیک کوانتوم مطالعه داشت.
نگاهمان به برند باید سیستمی باشد، مدلهای روانشناسی را باید ببینیم .وقتی شما
اسم “مرسدس بنز” را می شنوید یک حس و تصویری در وجود شما ایجاد می شود.
یاد قدرت و ریاست می افتی.
برند = محصول +X
X کاری است که انجام می دهد.
برند یعنی وعده و تعهد دائمی نسبت به عمل به آن وعده که نهایتا یک رابطه حسی و تصویری بین مشتری و کسبوکار ایجاد میکند.
برند تصویری است که مخاطب به ما دارد تا اینکه ما بگوییم چی هستیم.
شعار سایپا مطمئن است اما به تا اسم آن را میشنویم یاد مرگ میافتیم.
تجربه+ شنیدهها+ تکرار در دیدهها(تبلیغات) به اشتراک که برسند، برند خود را نشان میدهد.
دیوید آکر میگوید: برند میتواند سازمان، محصول، فرد یا سمبول(مکان) باشد.
مدل اتمی دیوید آرنولد
مثلا برند ماربورو در مرکز به دنبال قدرت و استقلال است.
لایه دوم به مردانه بودن و تصویر آمریکایی اشاره می کند
و در لایه سوم درب قرمز رنگ، بوی خاص، فیلتر قرمز رنگ است
شخصیت برند چیست؟
روان سه بخش دارد، بخش خودآگاه ، ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی.
وقتی انسان به دنیا میآید از ازل چیزی در وجود آن است. زبان مشترک تمام انسانها.
اگر شمشیر و سپر ببینی یاد چه چیزی میافتی؟ از این نکته برندها استفاده کردند تا پیامشان را به تمام مردم دنیا بفرستند.
12 تا آرکیتایپ اصلی داریم.
با شناخت + روانشناسی + مصاحبه با افراد میتوانیم به آرکیتایپ آن برسین.
دو نوع فروش داریم. فروش احساسی و فروش منطقی.
برند از جنس فروش احساسی است.
هویت برند را ما میسازیم و تصویر برند برداشت مخاطب از ماست.
پرسونال برندینگ چیست؟
سفری است از درون به بیرون، یعنی خود ما. دو مکتب اصلی در پروسونال برندینگ داریم مکتب فروش و مکتب تحول درونی.
مکتب فروش:
معتقد است با ایجاد تصویر ذهنی، که در بازار سودمند است از رقبا پیشی بگیرد.این مکتب چیز کمی برای عرضه دارد و همچنین فعالیت و اصالت کمی دارند و دائما در حال انتشار هستند.
از نشانههای این مکتب القابی است که به خودشان میدهند. هدفشان کسب سود و پول در کوتاه مدت است.
در مکتب فروش اولین جمله ظاهر است.
تحول درونی:
بر اساس مکتب اگزیستانسیالیسم پایهگذاری شده است و اولین قدم خودشناسی عمیق است. اولین قدم در این مکتب خودشناسی است.
ماموریت و مقصد خود را کشف کنید، برای ماموریتت چه کاری میکنی،اهدافت چیست؟
خودشناسی—–) برنامهریزی—-) اجرا
هر کدام از این موارد چهار پرسپکیتو نیز دارد.
درونیات/ بیرونیات/ سواد و دانش/ مسائل مادی
Mission : به چه چیزی افتخار میکنی؟
Vision : رویای تو چیه؟ چه جوری میخوایی به یادآورده شی؟
Key Rules : نوع رابطه با نزدیکان
باید از هویت برند تا رسیدن محصول به دست مشتری یکپارچه باشد.
قسمت بعدی: SWOT
هدفم از پرسونال برندینگ چیست؟
تخصصم چیست؟
چه چیزی مرا منحصر به فرد میکند؟
دامنه حرکتی؟
بیانیه و ماموریت؟
وعدهها
برند استوری- سفر قهرمانی
نقطه آخر لوگو و شعار است . در ایران شعار جواب نمیدهد. ما مملکت شعارزدهای هستیم.
و درآخر
فاکتورهای شخصیتی که باعث پیروزی تو میشود؟
برنامه کوتاه مدت در راستای ویژن
KPI های اندازه گیری
چه ارزشهایی برایت استوار است
تقویت سطح سواد و شخصیت
تجربه، سواد نقطه برند کسی نیست، وجود اینها اجبار است، باید باشد. اگر شما تجربه کافی ندارید نباید برندینگ انجام بدهید.
برای مشاهده این لایو میتوانید به لینکهای زیر مراجعه نمایید.